"خدای عشق"، فرمان به تشکیل "خانواده" داد
بمناسبت "روز ازدواج" / سالروز ازدواج مبارک علی علیه السلام و فاطمه علیها سلام / دانشگاه شهید رجایی / 1395
بسمالله الرحمن الرحیم
برادر عزیزمان هم سؤالات خوبی طرح کردند هم خودشان جواب دادند. این که حتماً باید ما پرسشهای عینی و واقعی، زمینی، مشکلاتی که در سبک زندگی از جمله مسئله ازدواج داریم نگاهمان به خانواده و این قبیل مسائل، این پرسشها باید شفاف، دقیق، عاقلانه و دردشناسانه مطرح شود و به همین شیوه هم مورد بحث قرار بگیرد و پاسخ بگیریم این سخن بسیار درستی است. ایشان سهتا سؤال کردند که حالا نمیدانم بحثی را که میخواستم شروع کنم بگویم یا همین سهتا را جواب بدهم. آخر بحث، یادم بیاورید که راجع به این سهتا نکته توضیح بدهم. منتهی برای این که یادم نرود مسئله ازدواج دوم، سوم، و ازدواج موقت را گفتند اینها مشروط به شروطی است همینطوری نیست که مسابقه ازدواج راه بیندازید شما هنوز از پس اولی آن برنمیآیید به فکر دومی آن هستید؟! تعدد ازدواج، ازدواج موقت و تشکیل خانواده موقت، راهحلهای اسلامی است برای شرایطی که با ازدواج دائمی تک همسری مشکل دختران و پسران در جامعه حل نمیشود یا امکان ازدواج دائم تک همسری برای کسانی نیست ازدواجها دارد دیر میشود ولی به عنوان ازدواج مجدد یا ازدواج موقت میتوانند آن خلأ را تا حدی پر کنند. اصل در اسلام، ازدواج دائمی تک همسری است. مکرراً راجع به ازدواجهای دائم و موقت توصیه نشده است که تا میتوانید انجام بدهید این توصیه اسلامی نیست بلکه به عنوان یک راه حل اسلامی است برای وقتی که مشکلات جامعه از طریق تشکیل خانواده دائمی تک همسری حل نمیشود یا کسانی به این نوع تشکیل خانواده دسترسی ندارند آن هم با رعایت شرایط اخلاقی، شرایط حقوقی مسائلی دارد اما حتماً کسانی که بیایند بگویند ازدواج دائمی تک همسری نکنیم یا نمیشود هرجا خواستگاری میرویم به ما زن نمیدهند یا هرکسی میآید خواستگاری ما نمیشود یا خواستگار دیگر نمیآید و از این قبیل، بعد بگوید پس راه حل دیگری نیست یا مشکلات عاطفی، جنسی و این مباحث را که ضررهای هم جنسی و روحی دارد اینها را تحمل کن، اگر تقوا داری تحمل کن، اگر هم تقوا نداری سراغ فساد اخلاقی و روابط نامشروع برو. روشهای نامشروع و نامعقول که برای اعصاب و روح و خانواده و امنیت خاطر و خیلی چیزهای دیگر مضرّ است. خانواده برای آرامش است آن نوع روابط ضد آرامش است با استرس و اضطراب و حقکشی توأم است. ازدواج یعنی رابطه دختر و پسر بر اساس یک قرارداد عاقلانه و عادلانه، چه دائمی چه موقت آن، چه مکرر آن. و رعایت حقوق طرفین. آنها همه هست هیچ اصل اسلامی بدون اخلاق و بدون حقوق، بدون عدالت یک اصل اسلامی نیست. به این توجه کنید این اشاراتی که دوستمان گفت ما به ارزشهای اسلامی برگردیم منتهی ارزشهای اسلامی را درست بشناسیم. عاقلانه، مجتهدانه. و اما نکتهای که میخواستم عرض کنم و دوستان اگر سؤال یا فرمایشی داشتند بفرمایند.
چون گفتند راجع به علت تآخیر ازدواجها و ترس از ازدواج به من این صورت مسئله را دادند که بحث بشود من همانطور که دوستمان گفتند به بعضی از آیات و روایات و منابع اسلامی ارجاع میدهم. یک علت تأخیر ازدواجها و ترس از ازدواج چندتا علت دارد که من بر اساس آیات و روایات عرض میکنم که ببینید چقدر واقعبین است که انگار برای امروز و برای فردا و برای همه جامعه جهانی است. چون این مشکل فقط برای ایران نیست من در چند کشور مختلف این مشکل را دیدم همین چند هفته پیش دانشگاه اندونزی جلسهای بود دیدم اتفاقاً در دانشگاه اندونزی بود دیدم یکی از مشکلاتی که میپرسند یکی این که ازدواجها دارد دیر میشود و طلاقها دارد زیاد میشود من از جهتی خوشحال شدم که این مخصوص ما نیست و متأسفانه یک پدیده بد جهانی است و از یک طرف ناراحت شدم که آن جامعه هم گرفتار آن است. الآن تأخیر ازدواج و بالا رفتن آماز طلاق یک پدیده جهانی شده و مخصوص ایران نیست بعضی از کشورها بیشتر است و بعضی کمتر است و بخشی از آن ممکن است طبیعی باشد که باید علاج میشود و مدیریت بشود و بخشی هم واقعاً طبیعی نیست بلکه فرهنگسازیهای غلط و مصنوعی است. پروژه توطئه علیه انسان و علیه خانواده است که اینها بیشتر در حوزه فرهنگسازی و قوانین غلط در دنیا رایج میشود.
اولین نکته ممکن است بعضیها دختر و پسر فکر کنند که تشکیل خانواده یک کار مادی صرفاً طبیعی است که خیلی ارزشی ندارد یعنی ما وقتی ازدواج میکنید یک کار ارزشی انجام ندادید بلکه یک کار معمولی است مثل این که آب خوردید یا نخوردید رفتید فلانجا یا نرفتید یا فلان فیلم سینما را رفتید یا نرفتید، این اولین اشتباه است. یک جوری هم ازدحام کردید انگار من کوپن ازدواج میدهم! اولین مسئله این که تشکیل خانواده یک امر مقدس، ارزشی و الهی است چون هرچه که نیازهای طبیعی بشر، چه نیاز جسمی، شهوت، چه نیاز روحی، عاطفه، محبت، عشق در انسان اینها را به روش درست و انسانی تأمین کند این خدمت به بشر و عبادت است. در فرهنگ اسلامی چطور میگویند اگر گرسنهای را سیر کنید بالاترین عبادت است؟ برهنهای را بپوشانید، بیخانمان و آوارهای را ساکن کنید، کسی که مشکل عصبیای دارد، افسرده است ناراحت است غمگین است او را شاد کنید «مَن أدخل السرور» ادخال سرور و شاد کردن مردم و انسانهای غمگین، همه اینها عبادت است یکی از عبادتهای بزرگ هم این است که مجردها را کمک کنی تا تشکیل خانواده بدهند از جهت فرهنگسازی و کمک اقتصادی و هر کمک دگیری و ازدواج کنید این یک فرمان خداست خداوند میفرماید ازدواج کنید و کمک کنید که دختر و پسران مجرد ازدواج کنند هرچه این ازدواج زودتر بهتر. به شرط این که بشود این ازدواج و خانواده را درست حفاظت کرد. شرط کفو بودن یعنی همتیپ بودن. هم تیپ فکری و روحی با هم بودن. کفو یعنی این. یعنی هر دختر و پسری، هر زن و مردی، از هر طبقه، نژاد، قومیت حتی سن، زن مسن با مرد جوان، مرد مسن با زن جوان به شرطی که بتوانند با هم زندگی کنند همدیگر را درک کنند بتوانند عاشق هم باشند بتوانند همدیگر را تحمل کنند و با هم زندگی مشترک داشته باشند فقط حدودی که گذاشتند یک مرزهای حقوقی و عدالت است، دو طرف حقوقشان باید رعایت بشود، اخلاقی، ازدواج و رابطه زن و مرد میتواند یک رابطه اخلاقی، انسانی و مشروع باشد عادلانه باشد و میتواند غیر اخلاقی باشد و این نوع غیر اخلاقیاش هم به دوتایشان صدمه میزند و هم به خانوادههایشان، هم به جامعه و هم به فرزندی که از این رابطه به دنیا میآید بخصوص آن مظلوم بزرگ، حقوق کودک. حقوق کدام کودک خیلی ضایع میشود؟ حقوق کودکی که به روش نامشروع او را به دنیا آوردی. او حقوق داشت به روش مشروع به دنیا بیاید. هیچ کس از این نوع حقوق کودک توجه نمیکند که چه صدماتی به آن کودک میزنی. وقتی با روش نامشروع او را به دنیا میآورید مرد و زن خودشان را ارضاع میکنند حواسشان نیست که یک انسان دارد به دنیا میآید چرا باید به روش غیر اخلاقی به دنیا بیاید؟ و یک آثاری در زندگی او دارد آبرویش در جامعه، اخلاقش، خصوصیات اخلاقیاش، شخصیت او، دنیای او، آخرت او، به او فکر نمیکند. حالا به خودتان دوتا فکر نمیکنید به او فرزند فکر کنید. خب حق دارد و بزرگترین حق اوست که به روش مشروع به دنیا بیاید و محبت پدر و مادر و خانواده درست را درک کند و احساس کند این عاطفه، این محبت، این رسیدگی را درک کند. پس نگاه اول، تشکیل خانواده یک کاری نیست که حالا شد شد نشد نشد حالا اگر دلم خواست یا یک کاری معمولی است ببینم کدامش را بیشتر کیف میکنم؟ ازدواج کنم بیشتر میچسبد یا ازدواج نکنم میچسبد! اینگونه نیست. خدایی که زن و مرد را خلق کرد فرمود شما را برای هم خلق کردم و آفریدم. شما برای هم هستید باید با هم زندگی کنید، مرد به زن، زن به مرد، فرمود احتیاج دارید. احتیاج دارید که عاشق هم و معشوق همدیگر باشید. احتیاج به لبخند و نگاه همدیگر دارید. رابطه جنسی و آمیزش، شهوت در فرهنگ اسلامی یک امر ضد اخلاقی نیست بلکه یک امر الهی است. خداوند شهوت را آفرید، بدون شهوت ازدواج صورت نمیگیرد. شهوت یک اراده و مشیت الهی است. منتهی آن چه که نامشروع میشود مواجهه غلط با شهوست است. روش نادرست و غیر انسانی در ارضاع شهوت است آن خلاف انسانیت است نه اصل شهوت. شهوت نعمت خداست. بدون شهوت زندگی و خانواده معنی ندارد. بدون فانتزی، عشق، عاطفه، محبت، آنچه که در روابط زن و مرد در اسلام خط قرمز تلقی شده است این نیست که چون لذت دارد ممنوع است چون این نوع ارضاع لذت به هر دوی شما انواع صدمات را در کوتاه مدت میزند بخاطر این صدمات آن است که ممنوع میشود آن نوع خاص ارضاع شهوت، نه اصل ارضاع شهوت. و الا چرا در روایات ما میگوید حتی روابط جنسی آمیزش زن و شوهر عبادت است. و این فقط در اسلام اینگونه برخورد شده است. عبادت است. یک وقت همسر ابوذر آمد پیش پیامبر(ص) فرمود آقا این ابوذر مدام در کارهای سیاسی و انقلابی و خدمت به محرومین و عبادت و نمازشب است و یادش رفته که زن دارد. پیامبر ابوذر را خواستند گفتند که شما مگر برای خانم خودت وقت نمیگذاری؟ هم همسر تو احتیاج دارد و هم تو احتیاج داری به نیازهای عاطفی، نیازهای جنسی،حرف زدن، گفتن، خندیدن، تفریح، مسافرت، اینها عبادت است خدا پاداش میدهد. ابوذر خندید گفت برای این کارها هم ثواب میدهند؟ ثواب دارد؟ پیامبر(ص) فرمود بله، همان خدایی که میفرماید زنا و روابط نامشروع و روشهای نادرست ارضاع شهوت باعث سقوط انسان در دنیا و آخرت میشود و گناه دارد همان خدا فرمود رابطه درست و اخلاقی و مشروع زن و مرد عبادت است. مرد از شنیدن صدای زن لذت میبرد این لذت اگر بین زن و شوهر باشد یعنی یک پیمان اخلاقی و حقوقی هم باشد همین که با هم حرف میزنند عبادت است زن دوست دارد با مرد و با شوهرش حرف بزند. پیامبر(ص) فرمود زن و شوهر بنشینند یک ساعت با هم حرف بزنند ثواب آن پیش خدا از این که در مسجدالحرام یک سال روزه بگیرند و اعتکاف کنند بیشتر است. این حرف یعنی چی؟ میفرماید رابطه جنسی زن و شوهر عبادت است چنان که روابطه زن و مردی که محرم نیستند و پیمانی با هم نبستند معصیت و عذاب است هم در دنیا عذاب میکشید و هزارتا مشکل برایتان پیش میآید و هم در آخرت.
راجع به خانواده میفرماید یک نهادی است بر پایه ازدواج زن و مرد، که یکی از اهداف آن ساختن شخصیت انسان است. ببینید یک وقت دختر و پسرهایی هستند که میخواستند ازدواج کنند نشده، خب این را همه جوامع دارند و جامعه ما هم متأسفانه دارد دختر و پسرهایی که سنشان بالاتر رفته و نتوانستند ازدواج کنند، خواستند نتوانستند. البته من فکر نمیکنم که واقعاً نتوانستند خیلی از اینها میتوانستند ولی زیادهطلبی و بزار ببینیم چی میشود و... این کارها را میکنند بعد کمکم میبینند دیر شد ولی بعضیها هم هستند که واقعاً خواستند ولی نشده، چه دختر، چه پسر. خب عرض کردم برای اینها موارد دیگری هست که اگر کسی به عنوان همسر اول تو را نگرفت، به عنوان همسر دوم تو را گرفت و عدالت را رعایت کرد یا تشکیل ازدواج موقت، هرجا رفتی به تو زن ندادند یا زنی که هرچه مورد خواستگار شده نشده، خب اینها را نباید که محروم گذاشت باید بتوانند خانواده موقت تشکیل بدهند و اگر شد همان را هم دائم کنند آن با رعایت اخلاق و عدالت است، فحشای اسلامی نیست که راه بیفت برو هرچه میتوانی انجام بدهی مثلاً مرد بگوید بروم با هرچه زن میتوانم ازدواج موقت انجام بدهم اشکالی ندارد که! زن هم بگوید من میروم با صدتا مرد ازدواج موقت میکنم از نظر قانونی و شرعی که اشکالی ندارد. ازدواج موقت برای این که کارها نیست. طرف خانواده دارد ولی مدام برای تجربههای جنسی جدید میرود خانواده اصلیاش را نابود و متلاشی میکند و چندتا دختر و پسر دیگر را گرفتار میکند و بعد مسئولیت نمیپذیرد و رهایش میکند. گفتند به شرط این که یک) کفویت باشد یعنی همدیگر را درک کنید و بخواهید و تا آخر هم بخواهید نه این که بعد از 4- 5 روز که ارضاع جنسی شدید بهم بگویید برو دنبال کارت! او هم بگوید تو هم برو دنبال کارت! نه. کفو بودن یعنی همدیگر را بتوانید درک کنید و همدیگر را بتوانید دوست داشته باشید بتوانید تحمل کنید و مشکلات هم را حل کنید. این فلان قومیت، نژاد، زبان، سن، طبقهاش، اینها اصل نیست. اما نه این که اینها دخالت ندارند. ممکن است شما بگویید ما بخاطر همین اختلاف طبقاتی وقتی ازدواج کنیم ما کفو نیستیم یعنی بخاطر همین اختلاف طبقاتی یا اختلاف قومی یا اختلاف سن ما همدیگر را نمیتوانیم تحمل کنیم حتی الآن فکر میکنیم میتوانیم، بعداً معلوم نیست بتوانیم. یا اختلافاتی که در حاشیه فامیل پیش میآید نمیتوانیم اینها را تحمل کنیم. خب نکن. نرو با یک قومیت دیگر، نژاد و جامعه دیگر، رنگ پوست دیگر، اختلاف سنی زیاد، اختلاف طبقاتی زیاد، یکی خیلی فقیر، یکی خیلی ثروتمند، درست است گفتند کفویت فرهنگی است، فرهنگ هست اما این فرهنگ باید اینقدر ظرفیت فرهنگی داشته باشید که اگر فردا مسئلهای پیش آمد توی سر همدیگر نزنید و تحمل کنید. کفو یعنی در یک تیپ شخصیتی باشید اگر میتوانید همدیگر را دوست داشته باشید.
انسان با ازدواج ساخته میشود مردی که میتواند ازدواج کند و نکرده، تا آخر ولو پیر میشود یک حالت کودکی در او هست. پیر شده اما یک جاهایی هنوز کودک است یا زنی که میتواند ازدواج کند ولی نمیکند. حالا اگر کسی نتوانست ازدواج کند و نشد آن عیبی ندارد و خداوند مشکلات او را طور دیگری جبران میکند به شرط این که بخواهد ازدواج کند و برای راحتطلبی فرار نکند یا این که بگوید من پولدار میخواهم و... اما اگر کسی نشد خواست و نشد خداوند این را جبران میکند اما آنهایی که ازدواج نمیکنند چه دختر، چه پسر، بعضی از استعدادهایشان شکفته نمیشود رفتن در کوره تشکیل خانواده، با همه مشکلات و خوشیهایشان، خوشیها و ناخوشیهایش این انسان را رشد میدهد. این بخشی از تکامل پسر و دختر است شخصیتشان شخصیت اجتماعیشان ساخته میشود. بعد فرزندآوری یک بخش دیگری از استعدادهای انسان را شکوفا میکند و رشد میدهد کسانی که بچه میخواهند نیاوردند آن به نحوی مشمول رحمت و جبران الهی هستند خداوند جبار است به این معنی که جبران کننده است و همه چیز را زیاد جبران میکند کسانی که به هر دلیلی مشکلی دارند. اما آنهایی که میتوانند و بچه نمیآورند برای این که راحت باشند. اگر کسی بگوید من ازدواج نمیکنم برای این که راحت باشند یا بچه نمیآوریم برای این که راحت باشند استدلالشان این است چون تجرد هم مشکلات زیادی دارد مشکلات تجرد از مشکلات ازدواج بیشتر است اینطور نکنید که مشکلات مجردها کمتر است بعضی از مشکلات آنها کمتر است مثل خرج و دخل. بروید از کسانی که مجرد ماندند و سنشان بالا رفته بپرسید که چه مشکلاتی دارند. بگویی یک بچه میآورم نه سهتا. برای این که یکی راحتتر است. بعد میبینید که با آن یک بچه یک مشکلاتی دارید که از آن کسی که سهتا بچه دارد کمتر نیست خیلی بیشتر است منتهی نوع مشکلاتش عوض میشود. پس برای فرار از مشکل، از وظیفه فرار نکنید ضمن این که اینها وظایفی است که منافع آن برای انسان بیشتر از سختیهایش است. ضمن این که خود تحمل مشکلات ازدواج و فرزندآوری خودش عبادت و جهاد است و به رشد شخصیت آدم کمک میکند. اینها بخشی از پروژه تکامل انسان است. وقتی ازدواج میکنید یا فرزند میآورید این را به عنوان یک عمل مقدس جهادی باید تلقی کنید. اولاً پیامبر(ص) فرمودند «ما بُنی بناء فی الاسلام احب إلی الله تعالی مِن التزویج» بناء یعنی ساختار. پیامبر(ص) فرمودند هیچ ساختار و نهاد اجتماعی به اندازه خانواده مهم نیست. خداوند به خانواده بیش از هر نهاد اجتماعی دیگری توجه دارد و محبت دارد از بین همه نهادهای اجتماعی خداوند خانواده را بیش از هر بنا و ساختار دیگری دوست دارد. خداوند تکامل و سعادت انسان را دوست دارد پس یعنی تشکیل خانواده و حفظ خانواده یکی از مهمترین عوامل رشد و تکامل انسان است این یک معنی دیگر هم دارد اگر بناء و ساختار خانواده با هر بنا و نهاد اجتماعی دیگری تعارض پیدا کرد به اسم توسعه، حق تقدم با خانواده است. هر چیزی را دیدید که با تشکیل خانواده در شرایط عادی، مگر شرایط غیر عادی باشد یک مسائلی مهمتر از این باشد آن وقت انسان باید خانواده را هم رها کند برود. آنهایی که میروند جبهه شهید میشوند خب میگویند خانواده که محبوبترین نهاد بود چرا آن را رها کردید؟ میگویند یک چیز مهمتری پیش آمد. و الا در شرایط عادی خداوند نسبت به تشکیل خانواده و حفظ خانواده و فرزندآوری و رسیدگی درست به فرزند، هرکس میخواهد به خدا نزدیک بشود بداند یک راه مهم آن این است ارزشگذاری معنوی برای این کار شده است. یکی از پروژههای دشمنانهای که دارد برای این کار صورت میگیرد. بنابراین قداستزدایی از خانواده است که خانواده نهاد بیخودی است، مقدس نیست، لازم نیست. دارند برای فروپاشی و تضعیف خانواده زمینهسازی میکنند. خیلی از کمپانیهای سرمایهداری منافعشان در گروه فروپاشی خانواده است. برای مسلط شدن بر جوامع، میدانند یکی از دژهای دفاعی یک جامعه خانواده ساده است. بنابراین یکی از اهداف اینها فروپاشی خانواده است از طریق تقدسزدایی، فرهنگسازی یا یک چیزهای دیگری به اسم ... سؤال این است که برای چه تشکیل خانواده؟ برای چه فرزندآوری؟ مگر خانواده نقشی در معنویت دارد؟ مگر ما به عنوان متدین که دنبال تکامل هستیم خانواده به تکامل کمک میکند؟ بله، اینها جواب آنهاست. الآن دارند در فرهنگ جهانی چیزی به نام خانواده همجنسباز را به عنوان بدیل خانواده مطرح میکنند! در اروپا و در ایالاتی از آمریکا همجنس هم یک خانواده است! اینها در پروژههای انواع فیلمها و برنامهریزیها و مسئله همخانه به این معنا که زن و مردی هیچ تعهدی به هم ندهند بروند در یک خانه بدون هیچ تعهدی، نه ازدواج دائم، نه ازدواج موقت، فقط به عنوان نر و ماده، مذکر و مونث با هم آنجا در این لانه زندگی میکنیم، همدیگر را ارضاع میکنیم تا وقتی که تو به درد من میخوری تو را تحمل میکنم هر وقت دیدم که نمیارزی، به سودش نمیارزد با اردنگی تو را بیرون میاندازم! آن وقت خانه سفید میشود خانه سیاه! در حالی که شما همین مزیت را در ازدواج موقت بدون این ضررها دارید. او میگوید تعهد متقابل. این میگوید نه تأهل بدون تعهد! یا چپها یک زمانی آمدند مسئله کمونها را مطرح کردند خانوادههای گروهی، میگفتند صدتا مرد و یک عده مرد و یک عده زن با هم باشند هر زنی زن همه مردها باشد شراکتی. همه اینها با هم در یک گروه زندگی کنند این هم یکی از طرحهایی بود که مطرح شد بخصوص چپها مطرح میکردند و راستها هم مطرح میکردند و اختصاصی وجود ندارد هر مردی با هر زنی و هر زنی با هر مردی. ولی همه مجموعه با هم باشیم و یک خانواده بزرگ باشد همه زنها زن همه مردها و همه مردها شوهر همه زنها و بچهها هم بچههای همه. که خب معلوم است ته این چی درمیآید. اولاً معلوم نیست که چه کسی بچه چه کسی هست؟ چه کسی چرا باید وقت بگذارد، میگوید خب 100 مرد است 99تای دیگر بروند وقت بگذارند! و هزاران مشکلات دیگری بوجود آمد. اینها تجربههایی بود که در غرب شد و همه شکست خورد و حالا دوباره دارند به خانواده برمیگردند ولی دیگر نمیشود. میگویند سوبسید میدهیم، پول میدهیم، خانه مفت میدهیم، فقط دو سال با هم باشید، یک بچه بیاورید 6 ماه او را نگه دارید بعد بدهید دولت نگه دارد در عوض آن به شما چیز میدهیم، میگویند نه، دیگر حالش نیست. رابطه جنسی احتیاج به خانواده ندارد و بیخود هم تن به مسئولیت نمیدهیم. از نیمههای قرن 19 میلادی به این طرف و بعد از دهه 60 میلادی این کمونها یک جاهایی به جای خانواده تشکیل شد و در جوامع غرب در یک جاهایی رایج شد که خانواده اشتراکی بزرگ ارتباط جنسی مشترک، بعد هم گفتند این بازگشت به طبیعت است. اولاً که بازگشت به طبیعت برای بشر افتخاری نیست. مثل حیوانات زندگی کرد، ثانیاً بسیاری از حیوانات هم اینطوری نیستند از جفت خودش دفاع میکند و اجازه نمیدهد کسی زوجشان را اذیت کند. دیدید بعضی از این نرها سر زوجشان همسرشان در انواع گلههای حیوانی چطور با همدیگر دعوا میکنند؟ برای خودشان حریم قائل هستند این از حیوانات آن طرفتر است یعنی حیوانات برای اینطور رابطهها حیا میکنند. اینها این موارد را تجربه کردند و گفتند بله احساس مالکیت نباشد، رقابت نباشد. تشکیل خانواده یعنی تشکیل سلطه و قدرت! این الگوها بود. در فلسطین اشغالی (اسرائیل) کیبوکسهایی تشکیل شد به جای آن سبک زندگی دینی یهودی که الگوی خانواده خصوصی دینی بود و حتی یک بخشهایی از آن در جامعه سنتی یهود مادرمحور بود، صهیونیستهایش به جایش آمدند این شیوه را که یک روش سکولار غیر دینی بود تجربه کردند. اجتماع کمونها ازهم پاشید و الآن 30- 40 سال است همه کشورهای غربی دارند تلاش میکنند که دوباره میشود به اصل همان خانواده سنتی برگردیم که یک مرد با یک زن با چندتا بچه؟ صدمات روحی، انواع و اقسام مشکلات و اختلافات و درگیریها هست. کسانی که میتوانند ازدواج بکنند و نمیکنند معمولاً آرامش ندارند ممکن است بگویید خب اگر ازدواج هم بکنیم یک مشکلات دیگری برای ما درست میشود بله ولی آن مشکلات ربطی به این آرامش و تعادل ندارد. این آرامش تأمین میشود. آن مشکلات دیگری است که اگر با آنها درست مواجه بشوید باز آرامشتان حفظ میشود آن آرامشی که در اثر ازدواج بوجود میآید حفظ میشود و آرام میگیرید اما اگر آن مشکلات بعد و مسئولیتهای بعد از تشکیلات خانواده را درست رعایت نکنید آن از جهت دیگری آرامشهای دیگری از تو سلب خواهد شد. خداوند به ازدواج و تشکیل خانواده اینطوری نگاه کرده است و میفرماید من در خلق دختر و پسر، اینجا هنرنمایی کردم و «من آیاته» یکی از جاهایی که میخواهید خدا را پیدا کنید رابطه زن و مرد است. چندتا از نشانههای من این است خداوند میفرماید هرکس دارد دنبال آدرس من میگردد و میخواهد من را ببیند بشناسد و بفهمد و به من نزدیک شود هرجا میگوید «و مِن آیاته» یعنی یکی از آدرسهای من اینجاست. یکی از نشانههای من و یکی از آدرسهایی که دادم و یکی از جاهایی که میشود خدا را دید و باید دید «وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا...» خداوند از سنخ خودتان برای شماها زوج و همسر آفرید. مرد آفرید، زن آفرید. اولاً میفرماید: «خَلَقَ» این مسئله زوجیت، خلق الهی است. مؤنث و مذکر بودن و عشق این دوتا به هم خلق الهی است دوست دارند به هم نگاه کنند و با هم حرف بزنند این یک عشق طبیعی و غریزی است اگر پسری، مردی بگوید من اصلاً دوست ندارم با هیچ زنی حرف بزنم یا او را نگاهش کنم یا زنی بگوید من اصلاً دوست ندارم با هیچ پسر و مردی رابطه داشته باشم به پزشک مراجعه کن! انسان طبیعی که خداوند خلق کرده هم نیاز جنسی، شهوت و هم نیاز عاطفی و محبت به جنس مخالف دارد. یک بیماری این است که این نیاز نباشد جسمی یا روحی است این باید به پزشک مراجعه کند چون ممکن است مشکلی در غدهها و هورمونها و مسئله وراثتی و یک چیزی هست، مشکل عصبی، روحی، یک اتفاقی افتاده است. یکی هم آنهایی که نیاز جنسی و عاطفی را به روشهای نامشروع ارضاء میکنند و دنبال روابط نامشروع میروند زیادهطلب و اینطور مباحثی که هست، رابطه با حیوانات و اشیاء دارند اینها بیماری و انحراف جنسی است. تعادل جنسی؛ نه عقده جنسی داشته باشیم لذا میگویند تا علائم جنسی بیدار میشود اگر میتوانید ازدواج کنید خداوند میفرماید من جنسیت را خلق کردم. یکی از آدرسهایی که میخواهید خدا را پیدا کنید ببینید در این رابطه عشق زن و مرد است از «مِن أنفسکم» از سنخ خودت است. مرد نمیتواند به زن بگوید تو از یک سنخ دیگری هستی و مرد هم بگوید تو از یک سنخ دیگری هستی. مرد و زن هر دو یک سنخ هستند. «مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا...» هر دو یک نفس واحده است، یک انسان هستند، یک جوهر دارند بعد میفرمایند چرا این کار را کردم «لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا...» اینها از جمله فواید ازدواج است، سکون و آرامش. میگوید تو وقتی به جنس مخالف خودت میرسی به آرامش میرسی، نیاز جنسی و عاطفی و روحی در تو گذاشتم، باید به جنس مخالف خودت برسی و با او با هم باشید تا به آرامش برسید خب این را خداوند دارد میگوید که آرامش میخواهید ازدواج کنید «وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً...» این هم یک نشانه دیگر خداست. خدا بین زن و مرد، عشق گذاشته است. مودت یعنی عشق. خداوند میگوید میخواهید من را پیدا کنید ببینید زن و مردها چطور عاشق همدیگر میشوند این کار من است، این عشق را من خلق کردم. 1) خداوند بین زن و مرد عشق قرار داد و دو) «وَرَحْمَةً...» دلسوز هم باشند با یک قرارداد میبینید این دوتا که اصلاً همدیگر را نمیشناختند تمام دغدغهشان این میشود که همسرم الآن چه میگوید؟ مشکلش چیست؟ این در خانواده اسلامی اتفاق میافتد. بعد هم میفرماید: «إِنَّ فِی ذَٰلِکَ...» بطور خاص در همین مورد «لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ» (روم/ 21)؛ نشانههای بسیاری گذاشتم برای آنهایی که اهل تفکر باشند اگر اهل تفکر نباشی نه، این نشانه برای همه نیست. فقط برای آنهایی که این را میبینند.
سؤال: علل مشخص است باید یک دوره گذار طی میشد آن قسمت اصلیاش هم از ما گذشت. عملاً راهی جز پولدار شدن در جوانی نیست. حالا حالاها هم مانده که به متعه برسیم. حالا سؤال: 1) دقیقاً متعه چه تفاوتی با رابطه معمولی دارد که بهتر است؟ 2) من حالم بهم میخورد که وقتی با ایرانیها ازدواج کردم رودرو بشوم نمیدانم چرا؟ چه کار کنم؟ ولی با خارجیها روبرو بشوم مشکلی ندارم.
جواب استاد: خب با خارجیها روبرو بشو با ایرانیها روبرو نشو. من که نفهمیدم چه میگویی! اما این که فرمودید از من گذشت عین این حرفهایی که الآن میگویید آقا وضع اقتصاد اینقدر خراب است که دیگر نمیشود ازدواج کرد این حرفها سی سال پیش هم گفته میشد. همان دورانی که ما تازه میخواهیم ازدواج کنیم نزدیک 30 سال پیش همین را میگفتند! بعد از پدرم پرسیدم که زمان شما چطور بود؟ پدرم گفت زمان ما هم همینها را میگفتند. پدربزرگ و مادربزرگم گفتند زمان ما هم همینها را میگفتند! بعد در روایات دیدم در زمان پیامبر(ص) هم همینها را میگفتند. مشکل اقتصاد اگر آن زمان نبوده چرا این روایات هست؟ پس معلوم میشود این حرفها آن زمان هم بوده، همیشه بوده، یک تصوری بعضیها دارند فکر میکنند قبلاًها که ما نبودیم همه چیز درست بوده، بعداًها هم که ما نیستیم همه چیز خوب میشود همین الآن همه چیز بد است. همیشه همه همین را میگویند. هر دورهای که میگذرد یکسری مشکلات میآید و یکسری مشکلات دیگر میرود کم و ضعیف میشود، گاهی مشکلات عوض میشود ولی همیشه اغلب مشکلات همینها بوده است. نگاه کنید. پیامبر(ص) «مَن تَرَکَ التَّزویجَ مَخافَةَ العیله فقد أساءَ الظَّنَّ باللّهِ عزّ و جلّ.» هرکس ازدواج را ترک کند و بگوید من ازدواج نمیکنم از ترس این که بگوید من نمیتوانم خرج خانوادهام را بعداً بدهم. اجاره خانه و خرج خانه از کجا بیاورم؟ این به خداوند بدبین است و اعتماد ندارد.
پس اولاً هم معلوم میشود همان زمان هم معلوم میشود این حرفها بوده، جوانها میآمدند میگفتند من میخواهم ازدواج کنم ولی در این دوره زمانه از این حرفها گذشت در این دوره و زمانه با این گرانیها دیگر نمیشود. قرآن میفرماید: «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ...» زنان بیهمسر را نگذارید مجرد بمانند ازدواج بدهید. الان یکی از چیزهایی که رسم شده این است که وقتی شوهر یک کسی میمیرد فکر میکند اگر تا آخر عمر مجرد باشد این باوفاست و اسلامی است! این خلاف است. اگر زنی شوهرش مرد برود ازدواج کند چرا در بقیه زندگیات خودت را مجازات میکنی؟ «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ...» زنان بیهمسر را کمک کنید که دوباره تشکیل خانواده بدهند ازدواج کنند چرا تا آخر عمر باید تنها و با مشکل زندگی کند؟ بعد فرمود: «مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ...» آن زمان آسیبپذیرترین قشر بردگان و اسرا بودند اینها از همه بیچارهتر بودند میفرماید شما حتی در مورد ازدواج آنها مسئول هستید اجازه ندهید بردهها بدون ازدواج بمانند و تشکیل خانواده ندهند بروید برای پایینترین و مشکلدارترین طبقات جامعه. اگر میتوانید بردهها را آزاد کنید و اگر نمیتوانید بروید آنها را کمک کنید مشکلشان حل شود از جمله ازدواج بردگان. ازدواج کنیزها. یعنی فقیرترین افراد امروز وضعشان از بردهها بهتر بوده، یعنی الآن خداوند به مشکلدارترین طبقات اجتماعی فرمان میدهد و میفرماید واجب است بروید کمک کنید خانواده تشکیل بدهند. بعد میفرماید: «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ...» خب فقیرند شما نفستان از جای گرم درمیآید مدام به آنها میگویید ازدواج کن. فردا من اجاره خانه دارم، خرج خانه دارم، زندگی دارم، بچهها مدرسه دارند و... میفرماید یعنی من اینها را ندیدم؟ من تو را نمیشناسم؟ من تو را خلق کردم. دنیا را هم من خلق کردم، رازق تو من هستم چه مجرد چه متأهل باشی رزق تو از اینجا دارد میآید. میفرماید اگر مشکل مالی دارند «یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» بدانید که خداوند حتماً مشکل مالی شما را حل خواهد کرد. البته معنیاش این نیست که خب ازدواج کردم حالا توی خانه مینشینم، ببینیم خداوند کی به وعدهاش عمل میکند؟ نه، برو کار کن، تلاش کن، خداوند نمیگذارد تو کار کنی و گرسنه بمانی. من خیلی آدمها را میشناسم که قبل از ازدواج فقیر بودند و بعد از ازدواج زندگیهایشان برگشت. البته کار کردند و تلاش کردند. ولی موفق شدند. بعد هم میفرماید «وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ.» (نور/ 32)؛ خدا واسع است نمیگذارد به تنگنا بیفتید. خداوند وسعتبخش است، خداوند بخشنده است و خدا راههای بسته را باز میکند و علیم است و همه چیز را بیشتر از تو میداند. تو هیچی نمیدانی اما خداوند همه چیز را میداند. او میداند که چه کنی و رزق از کجا و چطوری میآید؟ آنجایی که منتظر آن نیستی رزق میآید. خب پس نگویید الآن یک جوری شده که جایی جز پولدار شدن برای ازدواج در جوانی نیست. خب راههای پولدار شدن را هم گفتند چطوری است؟
گفتند حالا حالاها مانده به متعه برسیم، من از شما سؤال میکنم دوست دختر و دوست پسر، رابطه دختر و پسر با هم بدون هیچ تعهد متقابل، مگر این الآن نیست؟ مگر در بخشی از اقشار و طبقات در تمام دنیا رایج نیست؟ فرق ازدواج موقت با دوست دختر و دوست پسر، و ازدواج سفید که به عنوان راه حل مدرن ارائه میکنند چیست؟ اگر مزیتی در دوست دختر و دوست پسر و ازدواج سفید هست هر مزیتی آنجا هست در ازدواج موقت هم هست اما ضررهایش نیست. ازدواج موقت یعنی این که ما با هم خانواده تشکیل میدهیم منتهی این خانواده زمانش محدود است. میفرماید چه فرقی را با رابطه معمولی دوست دختر و پسر دارد مهمترین فرق آن این است که خداوند میفرماید این درست است این نادرست است. مثل این که بگویی بیع، معامله با ربا چه فرقی دارد؟ آنجا هم یک چیزی میدهند و یک چیزی میستانند. فرق دارد. همان نیت تو، کمترین فرق آن این است که وقتی تو نیت میکنی این زن، این مرد، همسر من است این انسان است حقوق و اختیاری دارد همان عشق و مسئولیت را به او دارم. دوباره عرض میکنم اسلام ازدواج موقت را به عنوان رقیب برای ازدواج دائم توصیه نکرده است.
یکی به امام(ع) آمد گفت یکی را خبر دارم طرف با دخترهای دوست میشود و ازدواج موقت میکند. امام صادق(ع) گفت بگویید بیاید. آمد، به او گفت چه کار داری میکنی؟ گفت که حلال است از این حقم میخواهم استفاده کنم. با دهتا دختر میخواهم باشم. امام(ع) فرمودند برای تو حلال نیست. مگر تو خانواده و زن و بچه نداری؟ مگر زندگی نداری؟ شما آبروی ما اهل بیت را میبرید. اگر کسی خانواده دارد و برای دختربازی اسلامی و فحشای اسلامی میرود این حرام است ازدواج موقت برای تو نیست تو آبروی ما را داری میبری. اینها را دقت کنید برای ازدواج موقت، در یک شرایطی برای یک کسانی حرام شده است. برای یک عدهای جائز شده و برای بعضیها هم در شرایط خاص واجب شده است چون به گناه و بیماریهای روحی و روانی و عصبی میافتد چه دختر، چه پسر. شرایط خاصی اینها با همدیگر دارند. اولین فرق این است که خداوند او را اجازه داده این را اجازه نداده است. فرق مؤمن و کافر یکیاش همین است. او به دستور خداوند عمل میکند این نمیکند. فرقهای دیگر، رابطه دختر و پسر صدتا ضرر دارد بدون قرارداد اسلامی.
جلسهای داشتیم با بعضی از بچه مسلمانهای اروپایی، مسلمانهای به سبک همانها. همه تیپها مایکل جکسونی و موهای فلان، در عین حال هم واقعاً اسلام و قرآن را خیلی دوست داشتند عاشق پیامبر بودند ولیکن هیچی نمیدانستند. بعد یکیشان از خودش هیچی نگفت گفت این چندتا دوست دختر دارد اشکالی ندارد؟ من فهمیدم خودش دارد ولی دارد او را میگوید یعنی هردویشان دارند. گفتم چندتا شرط دارد 1) تو دوست داری وقتی با آن دختر دوست هستی، او با پسرهای دیگر باشد یا نه؟ گفت نه دوست ندارم. گفتم یکی از شرطهای ازدواج در اسلام همین است. شرط دیگر، شما میخواهید تا چه زمانی با هم دوست باشید؟ همینطوری بیحساب و کتاب، یا مشخص است که چند وقت با هم هستید؟ گفت نه، میتوانیم مشخص کنیم اتفاقاً بهتر هم هست. گفتم این هم یک نکته و شرط دیگری دارد. دیگر این که از نظر اقتصادی چقدر مسئولیت میپذیری این را هم باید روشن کنی. و این وسط اگر خیلی با هم دوست شدید یک بچهای متولد شد و یک انسانی به دنیا آمد تکلیف آن بچه چیست؟ باید همه اینها را مشخص کنید. گفتم به نظرت اینها شرایط بدی است؟ گفت نه خیلی خوب است منطقی است اتفاقاً خیلی جالب است. گفتم ازدواج در اسلام هم همین است. شاخ و دم ندارد ازدواج موقت همین است. ازدواج دائمی هم همین را تشکیل خانواده دائمی میدهید و با همدیگر دو – سهتا چیز را مشخص میکنید یک وظایفی به عهده توست، یک وظایفی به عهده اوست. وظایفتان باید روشن باشد اسلام ضد رابطه زن و مرد نیست نه رابطه دائمی، نه موقت. اسلام میگوید باید این را نظاممند کنید. به آن نظم حقوقی و اخلاقی و عقلانی بدهید.
دوباره عرض میکنم ازدواج موقت به جای ازدواج دائم نباید سراغ آن رفت. زندگی آدم را تخریب میکند و زندگی آدم تیکه تیکه و وصله وصله است. تا آخر سامان و ثبات نخواهید داشت هم آن دختر هم آن پسر. آن برای شرایط خاصی است. فرقهای دیگر هم دارد از نظر حقوقی و اخلاقی که چه اتفاقاتی میافتد مفهوم خیانت جنسی چه میشود، خیانت اقتصادی چه میشود، تعهدات متقابل غیر شفاف.
این هم که گفتید من حالم بهم میخورد که وقتی ازدواج کردم با ایرانیها روبرو بشوم، نمیدانم چرا؟ خب خودت هم نمیدانی چرا من چطوری بدانم چرا؟
بعد فرمودید که من افرادی را دیدم که زود ازدواج کردند ولی به مشکل برخوردند. مشکل داریم تا مشکل. اصلاً زندگی بدون مشکل نیست این یک. ولی بعضی از مشکلاتی را که میفهمید اگر دقت بیشتری میکردی این مشکل پیش نمیآمد اینها هم راه حل دارد. یک ازدواج موقت قبل از ازدواج دائم است یعنی بگویید سه ماه، شش ماه، یک مشکلاتی را میتوانید از طریق تحقیق بیشتر یا حتی ازدواج موقت قبل از ازدواج دائم در این مدت همدیگر را میشناسند و راه حلهای اسلامی حتماً دارد بعدش هم منتظر نباشید یک ازدواج بدون مشکل باشد اصلاً زندگی بدون مشکل امکان ندارد.
فرمودند من افرادی را دیدم که دوست دختر و دوست پسر شدند و شرایط مناسبتری دارند! از کجا فهمیدید مناسبتر است؟ باید ببینید جمعبندی آن چه میشود؟ اولاً ممکن است کسی بگوید بعضی از این دوستیها اگر قرار مداری با هم بگذارند از نظر شرعی ازدواج موقت میشود اما اغلب دوستیابیها – این آمار کل جهان است – دختر و پسرهایی که با هم دوست میشوند اغلب دخترها نگاهشان عاطفی است دنبال یک تیکهگاهی میگردند که به آنها عشق بورزد و اغلب دخترها در فکر ازدواج با آن پسر هستند در حالی که اغلب پسرها در این فکر هستند که با این دختر ازدواج نکنند! فقط یک مدتی با او تفریح کنند. این روانشناسی دختر و پسرها در دوستیابیهاست همه جای دنیا همینطور است. دخترها معمولاً صادقانهتر نزدیک میشوند و اغلبشان هدفشان ازدواج به این پسر است و حتی از همان موقع در ذهنش دارد تصور میکند با هم ازدواج کنیم در خانه بچه داشته باشیم و... اینها در ذهنش هست. عاطفیتر و انسانیتر به قضیه نگاه میکند، صادقانهتر نگاه میکند. پسرها را نمیگویم عدم صداقت دارند ولی معمولاً اولین نیازی که پسرها میبینند نیاز جنسی است. نیاز عاطفی هم در کنار آن. برای این که خودش را تأمین کند.
میگوید نظرسنجی کردیم اغلب پسرها در دوست دختر، دوست پسرها، حاضر نیستد با آن دخترهایی که دوست هستند ازدواج کنند، بعد میروند به مادرشان میگویند برایم زن بگیر، میگویند خب با همان که هستی، میگوید نه این را نمیخواهم تاریخ مصرف این تا الآن بود! اینها را توجه کنید. وقتی کنار دوست دختر و دوست پسر تعهدی نیست تعهد اخلاقی و شرعی نیست شما از بیرون نگاه میکنید خیال میکنید زندگیاش سالم و مناسب است برو درونشان را ببین و بعد جوجهها را آخر پاییز میشمارند و بعد تو دلیلی نداری که مشکلات این زندگی نامشروع را تحمل کنی اما در زندگی مشروع صدتا مشکل که برایت پیش نیاید آن را تحمل کنی تو دلیل داری از خداوند پاداش داری. داری رشد میکنی و به خدایت نزدیک میشوی. شوهرت بداخلاق است زنت بداخلاق است تحملش میکنی در روایت داریم که او چقدر پاداش الهی دارد. او را تحمل کن، مدیریت کن و فضا را آرام کن. فرمود وضع این بهتر است تا کسانی که عفت پیشه کردند تا فردی مناسب پیش بیاید. عفت پیشه کردن خوب است اما تآخیر در ازدواج که یک کسی بیاید که صددرصد من مطئمن بشوم آدم خوبی است تا آخر هم خوب خواهد ماند چنین احتیاطی اسلامی نیست چون اصلاً امکان ندارد نه در مورد دخترش، نه در مورد پسرش. یک جایی هم باید توکل کنی بروی.
سؤال: چرا اینقدر از طلاق بد میگویید وقتی واقعاً دو نفر مناسب هم نیستند موضوع را بعد از عقد بفهمند بهتر این است که عروسی نکنند و جدا شوند تا این که فرزند بیاورند و در خانوادهای تربیت شوند که طلاق عاطفی صورت گرفته و والدین یکدیگر را دوست ندارند.
جواب استاد: ببینید طلاق عاطفی هم یک چیزی شده برای توجیه خیلی از مسائل! الآن دعواهایی که بین بعضی از زن و شوهرهای جوان اتفاق میافتد و میگویند ما دیگر تفاهم نداریم طلاق! صد برابر اینها بین زن و شوهرها پیش میآمد اصلاً از آن نتیجه طلاق نمیگرفتند. شما ببینید مگر پدربزرگ و مادربزرگهای شما مگر با هم دعوا نمیکردند، من خودم یادم هست پدربزرگ و مادربزرگ گاهی سر یک چیزی جر و بحث شدید میکردند که اگر کسی از دور نگاه میکرد میگفت اینها نمیتوانند با هم زندگی کنند. طلاق عاطفی است! یک ساعت بعد میدیدید طوری میگویند و میخندند که تعجب میکردی اینها همانها هستند؟! خب طلاق عاطفی مگر چطوری بوجود میآید؟ مگه مثل مرض وبا است و یک دفعه از بیرون میآید؟ طلاق عاطفی یعنی شعور مدیریت اخلاقی خانواده را ندارید آموزش ندیدید با کوچکترین تنش ایجاد کینه و نفرت میخواهید ادامه بدهید. طلاق عاطفی یعنی مشکل در تفاهم عاطفی بین زن و مرد همیشه در تمام دنیا بوده است مگر این دلیل بر طلاق است؟ اما اسلام طلاق را ممنوع نکرد برای این که گاهی واقعاً در بعضی از خانوادهها مشکلهایی که میگویند پیش میآید. ببینید مسیحیت طلاق را حرام کرده و لذا ازدواج نمیکنند و میگویند بهترین راه که طلاق نگیری این است که ازدواج نکن! این بهترین راه است! بهترین راه مبارزه با طلاق ازدواج نکردن شد! اما اسلام راه طلاق را نمیبندد و گفت واقعاً گاهی میرسد که یک زن و مردی 10 سال است دارند با هم زندگی میکنند ولی هیچ کدام آدم نمیشوند یا یکیشان آدم نمیشود اگر فرزند بخصوص دارید تحمل آن همسر جهاد است. معلوم نیست اگر تو طلاق بگیری بعداً یک زندگی بهتری داشته باشی چون فرض این است که طلاق بگیر میروی یک زندگی دیگری تشکیل میدهی این بهتر از آن است چه کسی این را گفته؟ چندتا هست که طلاق میگیری ازدواج دوم و سوم تو از ازدواج بدتر است؟ به چه تضمینی میگویی از ازدواج اولت بهتر است؟ همین مشکلات را داری ضمن این که طرف توی سرت هم میزند در ازدواجهای بعدی مشکلاتت بیشتر میشود. طلاق که گرفتی یا ازدواج مجدد میخواهی بکنی یا میخواهی ازدواج نکنی هر دویش مشکلاتش بیشتر است. خیلی اوقات از مشکلات تحمل همان همسر اول. اما اگر به یک جایی رسید که واقعاً مشکلات زیاد شد... خب من از این دوستمان سؤال میکنم به چه امیدی و به چه ضمانتی میگویی من این زندگی اولم طلاق عاطفی است جدا میشوم ازدواج بعدی من بهتر است؟ تجربه کنید چند درصد ازدواجهای بعد از طلاق از اولی موفقتر بوده است؟ نمیگویم نبوده، میگویم چند درصد بوده؟ یا میگویند من دیگر ازدواج نمیکنم. من کلاً از زن بدم میآید. من از مردها کلاً بدم میآید. تعمیمهای آدمهای نادان. خب زندگی مجردی مشکلاتش بعد از طلاق کمتر است حساب کن ببین واقعاً کمتر است. عقل میگوید آن که مشکلاتش کمتر است تحمل کن. اما اگر رسید به جایی که واقعاً نیست پس ما نگفتیم طلاق کلاً ممنوع که شما بگویید آقا کلاً مواردی پیش میآید که با هم نمیتوانند بسازند نه طلاق را برای اینطور وقتها گذاشتند. قرآن هم میفرماید طلاقتان دوستانه باشد. قرآن میفرماید موقع جدایی به هم توهین نکنید همدیگر را اذیت نکنید مثل دوتا انسان از هم جدا بشوید. به مرد میگوید به زنت فشار نیاور که به زور مهریهاش را ببخشد همین کاری که بعضیها میکنند. حق او را باید بدهی. نگو حقت را نمیدهم اذیتت میکنم برو تا موهایت مثل دندانهایت سفید بشود از این کارها بعضیها میکنند اینها حرام است مردانی که مهریه زنانشان را نمیدهند خلاف صریح قرآن عمل میکنند مخصوصاً بعد از جدایی میگوید این قدر تو را اذیت میکنم تا خودت مهریه را ببخشی. نخیر، خلاف قرآن است. قرآن در این مورد صریح میفرماید از هم جدا میشوید جداییتان هم باید حسنه و به روش درست و انسانی باشد. مؤدبانه از هم جدا شوید اما میگوید بدترین حلال طلاق است. حلال است، جایز است اما بدترین حلال است.
من از دوستمان که این را نوشتند سؤال میکنم سر کوچکترین کدورتی بگوییم ما با هم طلاق عاطفی داریم! اصلاً طلاق عاطفی چیست حد آن کجاست؟ تمام زن و شوهرها با هم بگومگو دارند. این طبیعی است. گاهی با هم قهر میکنند. جر و بحث میکنند هیچ خانوادهای است که در آن جر و بحث و قهر نباشد. حتی در خانواده پیامبر بوده، آیه قرآن در این مورد داریم همسرش آمده به پیامبر میگوید از توی خانه ما شما رهبر امت هستید رئیس هستید بالاخره یک مقدار ما بیشتر از بقیه داشته باشیم. آیه نازل میشود به همسرت بگو اگر دنبال دنیا هستی اینجا جایش نیست میتوانی جدا بشوی. الآن پدر و مادرهای شما در خانه هیچ جر و بحثی با هم ندارند؟ کسی هست که بگوید هیچ وقت، هیچ بحثی و شبه قهری نبوده؟ بعد زودی اسم آن را بگذاریم طلاق عاطفی! ما تفاهم نداریم جدا بشویم! طلاق عاطفی را یکطوری تعریف نکن که آخرش یک چهارم ازدواجها طلاق بشود. همه اینها میگویند طلاق عاطفی. این طوری نیست بله اگر جدی باشد لذا نگفتند که خیلی زود ازدواج کنید که بعد بفهمید... بعد هم که فهمیدید باید خیلی از مشکلات را تحمل کنید.
سؤال: نظر شما برای اختلاف سن زوجین چیست؟ ده سال چطور است؟
جواب استاد: ببینید دوتا بحث است. آیا حد شرعی داریم؟ اسلام برای ازدواج شرط سنی نگذاشته است. کاملاً باز برخورد کرده است. ممکن است یک زن و مردی عاشق هم بشوند بخواهند با هم زندگی کنند اختلاف سنشان 30 سال باشد. ما مورد داریم زن خیلی مسنتر از مرد است ازدواج کردند دارند با هم خوب زندگی میکنند و هم مورد داریم مرد مسن است زن جوان است و دارند با هم خوب زندگی میکنند ولی اغلب موارد احتمالاً اینطوری نباشد باید کسانی این کار را بکنند که بتوانند ادامه بدهند! فردا یکیشان نگوید آی پیری! من بیخود با تو ازدواج کردم! آی تو که فلانی. او به زنش متلک بگوید او به شوهرش. اینها نه. اگر شعور دارند اشکالی ندارد ولی اگر شعور ندارند اشکال دارد.
نکته دیگر این که جالب است بدانید هر دو نوع ازدواج را برای آموزش به بشر تجربه کرد. اولین ازدواج وقتی پسر جوان است، اولین ازدواج، اصلیترین ازدواج است وقتی تو جوان هستی و میخواهی اولین ازدواج را بکنی. اولین ازدواج پیامبر با خانمی هست که حداقل 15 سال از ایشان مسنتر است. جناب خدیجه(س) حدود 40 سال دارد و ایشان از پیامبر خواستگاری کرده و پیامبر با ایشان ازدواج کرده است اگر شهوترانی بود که نمیآمد با خانم 15 سال بزرگتر از خودش. مخصوصاً که هم خوشگل بود، هم پیامبر شخصیت اجتماعی داشت. از قبل از اسلام به عنوان امانتدار او را میشناختند و مورد اعتماد بود. اصلاً ازدواج، که آنجا در اقوام قومیت عرب، اینها مرسوم بود عرف جامعه هم مهم است در عرف یک جوامعی، اختلاف سن برایشان اصلاً مهم نیست و کاملاً با همدیگر خوشبخت هستند. شما چندتا زن و مرد میشناسید که با سن نزدیک به هم ازدواج کردند مگر اغلب اینهایی که طلاق میگیرند مگر اینها اختلاف سنی دارند؟ اغلب این طلاقها که میگویند در تهران یک پنجم، بالاشهر و یک محلههایی طلاق میشود مگر اینها اختلاف سن دارند؟ نخیر سنهایشان خیلی هم ایدهآل است و به هم خیلی نزدیک است. البته اصل این است که سنها به هم نزدیک باشد ولی مرز آن را نبستند. من در دنیا همه جا هم دیدم که یک استاد دانشگاه از اینها خیلی زیاد است، اینهایی که خودم دیدم، در غرب در یکی از این دانشگاهها جلسهای بودم دیدم پیرمرد 70 سال شاید بیشتر داشت با یک دخترخانم خیلی جوان حدود 20 ساله، فکر کردم اینها استاد شاگرد هستند بعد دیدم همدیگر را بوسیدند سوار ماشین شدند رفتند گفتم پس حتماً دوست دختر دوست پسر هستند، بعد گفتند نه، اینها زن و شوهر هستند. یا از آن طرف عکس آن، الآن در عرف کشورهای غربی، مثل عرف مکه آن موقع است. اختلاف سن اصلاً برایشان مهم نیست. اختلاف سن که سنتان چقدر باشد یک شرط اصلی نیست به آن آدمها به آن دوتا بستگی دارد. به موقعیت و شرایط جامعه بستگی دارد. مصلحتسنجی کن، مشورت کن، فکر کن، همه جهات آن را ببین اگر خواستی ازدواج کنی با یک اختلاف سنی بکن عیبی ندارد به شرطی این که بتوانی درست مدیریت کنی.
سؤال: میخواستم بپرسم مثلاً ما که چند سال دیگر دانشگاه هستیم حداقل سه سال و امکانش نیست ازدواج کنیم مجبور هستیم که عقد کنیم تا پایان تحصیل آیا درست که عقد باشیم؟
جواب استاد: بله، اول ازدواج کنید. دو – سه سال در عقد باشید چه اشکالی دارد؟
سؤال: سخت است.
جواب استاد: چرا سخت است؟ فرض کنید دوست دختر – دوست پسر اسلامی هستید. عقد میکنید بعد میگویید که ما تا دو سال دیگر دانشجو هستیم شرایطمان جور نیست عیبی ندارد بعدش ازدواج میکنید. بعد هم یک چیزی به شما بگویم شماها خیلیهایتان پررو شدید فکر میکنید اول زندگی باید چیزهایی داشته باشید که دوره ما آخر زندگی به آن میرسیدند! مثلاً ما 30 سال زحمت و مشکلات داشتیم بعد صاحب ماشین شدیم شما بعضیهایتان از اول میخواهید اینها را داشته باشید. فکر میکنید اگر اینها نباشد زندگی نمیشود! نخیر آقا میشود. خیلی از کشورهای دنیا کل خانهشان 40 متر است دارند با هم زندگی میکنند تا بعد بتوانند مشکلات زندگیشان را حل کنند و یک خانه بزرگتر اجاره کنند، خیلی جاهای دنیا اینها عادی است. بنابراین آیا ما میتوانیم عقد کنیم تا پایان تحصیل ازدواج کنیم؟ بله. این بهتر از این است که ازدواج نکنیم؟ بله بهتر از این است که ازدواج نکنید.
سؤال: بنده به عنوان جوان 20 ساله، چه معیارهایی در خود ببینم که آماده ازدواج هستم یا نه؟
جواب استاد: باید مرد شده باشید. یک خانمی هم باید خانم شده باشد. یعنی اولاً معنی ازدواج را بفهمید که ازدواج یعنی چه و مسئولیتهایی و چه حقوقی پیدا میشود؟ و آماده برای تحمل مشکلات آن باشید. یکی آمد گفت آقا من میخواهم ازدواج کنم به نظر شما مشکلات من حل میشود؟ گفتم نه، مشکلات شما حل نمیشود. چرا؟ چون شما فکر میکنید ازدواج قرار است بیاید همه مشکلات شما را حل کند. ازدواج دو نفر با هم پیمان میبندند که یک) من بعضی از مشکلات تو را حل کنم تو بعضی از مشکلات من را حل کنی و هر دویمان یکسری مشکلات مشترک را حل میکنیم و یکسری مشکلاتی هم هست که هر دویمان با هم تحمل میکنیم. اگر با این نیت رفتید بله ازدواج مشکلتان را حل میکند. اما اگر گفتید من ازدواج میکنم تا آن طرف بیاید مشکلات من را حل کند! او هم اتفاقاً همین را میخواهد. بعد هرکسی میخواهد او مشکل این را حل کند، بعد طلاق عاطفی میشود بعد به طلاق واقعی منجر میشود.
سؤال: ازدواج موقت در حال حاضر شرایط خوبی ندارد، فرهنگسازی نشده، و برای دختران باکره امکان ندارد...
جواب استاد: چرا برای دختران باکره هم امکان دارد با اجازه پدر. شما اجازه پدر را دستکم نگیرید. البته من نمیخواهم بگویم جامعه برای این چیزها آماده است اما آن پدرهایی که میدانند دخترشان دوست پدر دارد، سؤال من این است که چطور تو میتوانی دوست پسر دارد بیشتر از یکی هم دارد آن را تحمل میکنی آنجا غیرت نداری اما وقتی دخترت میخواهد با یک پسری ازدواج موقت بکند و بگوید این دوست پسر من است 6 ماه، دو سال، ما با هم باشیم، چرا تحمل این برایت سخت است و این را نمیفهمی که مسئولیتها و حدود مشخص باشد. بله یک مسئله آن طرف هست چون کسانی در جامعه ما از ازدواج موقت سوء استفاده کردند و میکنند بخصوص مردانی دخترانی را به اسم ازدواج موقت بدبخت میکنند چون کسانی سوء استفاده میکنند این اسم در جامعه ما حتی در بین مذهبیها طنین بدی پیدا کرده است. لذا میپرسد تو حاضری دختر خودت ازدواج موقت بکند که آمدی دختر فلانی را ازدواج موقت بکنی، خواهر خودت را حاضری ازدواج موقت بکنی که آمدی... یعنی چی؟ یعنی مثل این که حاضری دختر خودت را بزنی، بکشی که حالا آمدی دختر اینها را بزنی بکشی؟ چرا؟ چون دیدند کسانی از ازدواج موقت سوء استفاده میکنند مخصوصاً مردها. باید جلوی این سوء استفادهها گرفته شود. کسانی از ازدواج مجدد دارند سوء استفاده میکنند باید جلوی آن گرفته شود. اما من یک سؤالی میکنم اگر مردی زنباره باشد بخواهد با زنان متعدد رابطه سکس و جنسی داشته باشد به نظر ما او میرود با چندتا زن ازدواج میکند آن هم در این شرایط؟ عاقل است؟ مرد زنباره اصلاً ازدواج نمیکند بلکه میرود با صدتا دختر دوست میشود. ازدواج مجدد که بکند یعنی یک خانه دیگر اجاره کن، خرجی یک خانواده دیگر را بده، پاسخگوی یک خانواده دیگر باش، مگر مغز خر خورده؟ میگوید من بدون ازدواج مجدد میتوانم با دهتا دختر رابطه داشته باشم نه مشکل اقتصادی دارد نه مشکل فلان، چرا بیایم ازدواج مجدد بکنم؟ اگر گفتند ازدواج مجدد، برای این که زنانی هستند که شوهرش از دنیا رفته، فرزند دارد، بیسرپرست است یا هنوز ازدواج نکرده ولی دیگر امکان ازدواج ندارد مثلاً سن او بالا رفته، کسی به عنوان همسر اول با او ازدواج نمیکند گفتند او را هم پوشش بدهید، آن خانواده، آن خانم را پوشش بدهید که به عنوان خانواده دوم تحت سرپرستی خودت بگیر و کمک کن یعنی مشکل یک زن دیگری را حل کن. مشکل یک خانمی را که همسر ندارد و خانواده ندارد مشکل او را هم حل کن بدون این که به همسر اول و خانواده اولت ستم و بیعدالتی کنی، که البته قرآن در یک آیه دوبار شرط عدالت را به شکلهای مختلف میآورد بعد هم میفرماید شماها اهل عدالت نیستید. شما عادل نیستید ولی اگر واقعاً عادل هستی عشقت را درست تقسیم کن. محبتت را درست تقسیم کن این را زجر ندهی به خاطر او و او را زجر ندهی به خاطر این، تبعیض نباشد. ازدواج مجدد یک زن دیگری است که مجرد است و ازدواج نکرده یا مطلقه است، آن زن چه کند؟ برای آن زن راه حل گذاشتند که اگر مردی میتواند با رعایت عدالت بدون اذیت کردن همسر و خانوادهاش، اخلاقی، انسانی، با محبت و درست او را هم پوشش بدهد این کار را بکند. یک کسی بگوید چطور مرد میتواند در آنِ واحد با چندتا زن باشد ولی زن نتواند با چندتا مرد و چندتا شوهر داشته باشد. اولاً زن هم میتواند صدتا شوهر داشته باشد منتهی در طول هم. با صدتا مرد ازدواج کند جدا بشود باز با یکی دیگر. زن هم میتواند، ولی مگر هنر است؟ مگر مرد حق دارد برود با صدتا زن ازدواج کند ولو موقت؟ پیامبر خدا فرمودند لعنت خدا بر ذوّاقین و ذوّاقات. یعنی لعنت خدا بر زنان و مردانی که مدام دنبال تجربههای جنسی متعدد و جدید برای لذت آن هستند. مدام ازدواج موقت، مدام ازدواج مجدد. لعنت خدا بر این زنان و مردان. پس اسلام دنبال این نبوده که بگوید مردان برود شهوترانی بکنند. آن بحث تشکیل خانواده این است و الا مردی که دنبال زنبازی و رابطه با زنان متعدد است این اصلاً ازدواج مجدد نمیکند حتی ازدواج موقت هم نمیکند چون ازدواج یعنی مسئولیت. یعنی باید پاسخگو باشی یعنی باید حقوق آن زن را رعایت کنید اینها نمیخواهند بکنند میخواهد خودش عیاشی کند، بدون اینها سراغ این مسائل میرود. بله ما مشکل داریم خیلی از این مشکلات اصالت پول و اصالت رابطه است، اصالت عیاشی است، اصالت سوء استفاده است، اصالت خوشگلی است، خوشگلی خوب است ولی فقط این اصل باشد نه. ازدواج موقتش هم مشکل دارد خیلی بیشتر. ازدواج مجددش هم! جامعه ما فرهنگ ازدواج و فرهنگ طلاقش متأسفانه در بخش مهمی از جامعه اصلاً اسلامی نیست اما خیلی از خانوادهها هستند که اسلامی هستند.
سؤال: فرمودند اگر بخواهیم ازدواج موقت بکنیم باید با افرادی سن بالا ازدواج کنیم که معمولاً عده ندارند و کوتاه مدت ازدواج میکنند این ازدواجها ممکن است منجر به گرفتاری و انواع بیماری شود.
جواب استاد: اولاً کسی که گفته ازدواج کنید مگر گفته ملاحظات این چیزها را نباید داشته باشید؟ تمام ملاحظات بهداشتی، اخلاقی را باید بکنید. هر ملاحظاتی که در آن روابط نامشروع دارید بیش از آن ملاحظات باید در این روابط داشته باشید اما چرا اسلام این راه را نبسته است؟ برای این که جامعهای که گفت ازدواج مجدد ممنوع، طلاق ممنوع، این جامعهها به کجا رسیدند؟ به همجنسبازی رسیدند، به بچهبازی رسیدند، به رابطه جنسی با حیوانات رسیدند، به اشیاء و اجسام رسیدند، به اینجا رسیدند! اگر شما فرهنگ ازدواج دائم، مجدد، موقت را درست اسلامی و عادلانه و اخلاقی را رعایت کنید هر کدام در جای خودش، بعد نه فروپاشی خانواده پیش میآید. الآن شهرهایی در دنیا هستند که 70 درصد از بچهها پدرشان را نمیشناسند نمیدانند چه کسی پدرشان است؟ این طوری میشود. میگوید باید معلوم شود پدرتان کیست؟ باید یک جایی ثبت بشود که کدام زن با کدام مرد رابطه داشته؟ چه کسی مسئول این بچه است؟ لذا میگویند فامیلی پدر را روی آن بگذارید چون پدرها در میروند! معلوم است مادر هرکسی کیست ولی پدرهایشان معلوم نیست کیست. مادرها فرار نمیکنند معلوم است هرکسی را چه کسی به دنیا آورده، اما این که پدرش کیست از کجا میفهمید پدرش کیست؟ در شرایط عادی فرار میکنند. یک ضربالمثلی در یکی از این کشورها بود میگفتند اینجا در خیابان میگویند هرکسی مادرش را میشناسد اما هر مردی را که میبینی احتمال بده که پدرت باشد! خب وقتی ازدواج نبود، موقت، مجدد، تکهمسری، وقتی ازدواج نبود، خب ازدواج یعنی چه؟ یعنی تعهد متقابل شفاف اخلاقی قانونی روشن باشد که چه مسئولیتهایی داریم؟ چه حقوقی داریم؟ تا چه زمانی با چه کسی؟ این میشود ازدواج. چه نوع آن، بسته به شرایطتان دارد. وقتی اینها نبود نتیجه آن چه شد؟ تمام خانهها الآن خیلی از کشورها هستند آدمها دارند با سگها زندگی میکنند حاضر نیستند همدیگر را تحمل کنند با همسر زندگی نمیکند، بچه به دنیا نمیآورد، خلأ عاطفیاش را با سگ پر میکند. بعضی از کشورها هست که سگها از آدمها تعدادشان بیشتر است! خیلی از خانهها آدم و سگ دارند زندگی میکنند زندگی سگی دارند میکنند. برای این که آن مرد حاضر نیست زنش را، و زن حاضر نیست شوهرش را، و هر دو حاضر نیستند بچه بیاورند و تحمل کنند خودخواه هستند. وقتی آن ازدواجها را تحت فشار فرهنگی گذاشتید و قانوناً ممنوع کردید یا از آن سوء استفاده کردید که جامعه زده شد تا اسم ازدواج موقت یا مجدد میآید، تا اصلاً اسم ازدواج میآید رم کنند نتیجهاش این اتفاقاتی میشود که کمکم در جامعه ما هم شروع شده است! سن ازدواج بالا میرود. بعد که ازدواج میکنند بچه نمیآورند. طلاق زیاد میشود. تازه اینها کسانی هستند که اخلاقی عمل میکنند نمیخواهند گناه و فساد کنند و الا یک بخش مهمی از جامعه خودِ ما و همه جوامع، مشغول ارضاء جنسی زیرزمینی هستند، فاحشهخانههای غیر رسمی، روابط نامشروع بین دختر و پسر، بین همجنس و انواع خیانتهای جنسی که دارد اتفاق میافتد اینطوری نیست که آنها نباشد یا درست میشود. نه، آنها اگر نباشد اینطوری میشود و راه حل سومی وجود ندارد مگر این که همه را اخته کنند! همه دختر و پسرها را طوری کنند که نیاز جنسیشان تعطیل بشود آن وقت دیگر هیچ کدام از این مشکلات و مفاسد بوجود نمیآید ولی یک دیوانه خانه دیگری درست میشود.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
هشتگهای موضوعی